زَرتُشت يا زردشت، يگانه پیامبر آريايی، بنیادگذار دین زرتشتی یا آيين مَزدَیَسنا، و سراینده کهنترین بخش اوستا (گاثاها) است[۱] که دربارۀ زمان تولد و مرگ او اختلافنظر بسيار است.
[↑] زندگینامه
زرتشت (به زبان لاتين برگرفته از يونانی: Zoroaster، يا Zarathushtra، و در اوستا: زَرَت اّشْتَرَ = Zaraθuštra[٢])، که نام او در زبان فارسی دری بیشتر از ده شکل نگاشته شده است؛ مانند: زردشت، زرتوشت، زارتشت، زارهشت، زرادشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زرهدست و زرههشت و اما او خود را در گاتاها زرتوشـتره (که مخفف آن زرتشـت) سـپيتامه مینامد[٣]؛ بهگفتۀ دکتر علیاکبر جعفری «در آغاز بهار ۱٧۵۵ سال پيش از ميلاد!»[۴] در «ایريانهویجه (اَریّانَ ویَوچَه)» (Airyana Vaeja) در ساحل رود «دائیتی» (آمودريا) در سرزمین قبایل بيابانگرد آريايی زاده شد.[۵]
پدرش پوروشَسْپ (صاحب اسبان خاکستری) و مادر دوغدو (کسی که شير میدوشد) نام داشت.[٦] نام خانوادگی وی اِسپَنْتْمان (زرتوشتره سپیتامه) بود[٧]. حاصل ازدواج پوروشسپ و دغدو پنج پسر بود که زرتشت سومین آنهاست[٨] و نوشتهاند که چون زرتشت بهدنيا آمد بهجای آنکه مانند همهی نوزادان گريه کند، لبخند زد. ظاهراً «به پيامبری که تعليم میداده خنده و شادی اهورايی و گريه و اندوه اهريمنی است، نسبتی بهتر از اين نمیشد داد»[۹]
مسعودی سلسله نسب زرتشت را اينگونه بيان داشته است: «زرادشت پسر بورشسف پسر فذراسف پسر ارکدسف پسر هجدسف پسر حخيش پسر باتير پسر ارحدس پسر هردار پسر اسبيمان پسر واندست پسر هايزم پسر ارج پسر دور شرين پسر منوشهر (منوچهر).» اين شجره با آنچه که در بندهش آمده کاملاً همخوانی دارد.[۱٠]
بههر حال، هَيچَتسپ از اسلاف نزديکتر اوست که سنت زرتشتی میگويد نيای پدری او بوده است.[۱۱]
از پدر و مادر زرتشت جز نام آنها، هیچ اطلاعی در دست نیست. اما نام زرتشت، که احتمالاً «دارنده شتر زرد» معنا میدهد و نامهای خويشاوندان او، همه دلالت بر مردمی میکند که بهطور سنتی گلهداری میکردند.[۱٢] ظاهراً خود زرتشت از کودکی آموزش مذهبی ديد و در سلک روحانی درآمد. در گاتاها، او خود را «زوتر» (سرودخوان مذهبی) میخواند و در اوستای متأخر اصطلاح جامعتر «اَثروَان» برای او بهکار رفته که بهمعنای مطلق روحانی است.[۱٣]
از روی ظرافت سبک گاتاها آشکار است، تنها کسی میتوانسته اين چنين، با موفقيت انديشههای نو و برانگيخته را، در قالبهای ادبی دشوار سنتی بريزد و از عهده به نظم کشيدن اين ســرودها برآيـد که آمـوزشهای حرفهی پیگـير ديـده باشــد.[۱۴] آنچه به احتمال میتوان حدس زد، آن است که آموزش ابتدايی زرتشت از حوالی هفت سالگی آغاز شده بود و از آن لحظه به بعد، به سبب وسعت آنچه که میبايست فراگيرد، شب و روز به ياد گرفتن میگذارنيد. پس از آموزشهای بنيادين، که همه داوطلبان سلک روحانيت واجب بود فراگيرند، زرتشت میبايست دربارۀ مسايل ژرف دينی مطالعه و تفحص کرده باشد.[۱۵]
تاريخگذاری روی دادههای زندگی زرتشت را تنها در آثار سنتی میتوان يافت. از آنجا که در فاصلههای ده سال به ده سال ذکر میشوند، آشـکار اسـت تصنعی میباشـد.[۱٦]
روایات سنتی زرتشتيان حاکی بر آن است: «زرتشت در سن پانزده سالگی دانشهای زمان خود را فراگرفته بود. از همانزمان بود که، در درستی باورهای کهن آريايی و پرستش خدايان گوناگون، ترديد کرد و بهجستجوی حقيقت برخاست»[۱٧] و به گفتۀ جان بایر ناس، «در سن پانزده سالگی نزد آموزگاری به شاگردی پرداخت و از او کشتی دریافت کرد.»[۱٨] در بيست سالگی بیرضايت پدر و مادر، خانۀ پدری را ترک گفت، تا به سير آفاق و انفس بپردازد. اين روايت بايد کم و بيش درست باشد، زيرا فرصتی کافی میدهد تا زرتشت دورهی آموزش فشرده و مطالعات خويش را، پيش از آنکه در جستجوی حقيقت به گشتوگذار بپردازد، به پايان رساند. سرانجام، پس از سالها «بررسی و تفکر دربارهی آفرينش، و موشکافی در آنچه که آموخته بود، بينش زرتشت به آنجا رسيد که بداند خدايان پنداری نادرست است، و تنها يک آفريننده وجود دارد که همه هستی جهان از اوست»[۱۹] و چون به سی سالکی رسيد، به وی مکاشفه دست داد و اهورا مزدا، خدای بزرگ، بر او پديدار شد و فرمان داد که در راستی بر دروغ بکوشد. اشاراتی که در يسنای ٤٢ به چگونگی اين امر شده است، در آثار پهلوی گسترده و برجسته مینمايد.[٢٠]
دو سال پس از آن که اهورامزدا اسرار دين را بر او آشکار کرد، باز «بدو فرمان داد که پيامبری دين مزديسنا و رسالت خود را اعلام دارد!»[٢۱] زرتشت به راهنمايی مردم پرداخت. اما کرپنان، اوسيگها و کويان که بزرگان و پيشوايان دين کهن آريايی و فرمانروايان محلی بودند «به دشمنی با او برخاستند و برای نابودی او به تکاپو افتادند.»[٢٢]
گاتاها از برخی دشمنان شخصی زرتشت، مانند بندو و گرهمه نام میبرد[٢٣] که همیشه مانعی در برابر او بودند[٢۴]. بندوه سمت کهانت و روحانیت داشته[٢۵] و گرهما نیز، از شمار دیویسنان و کاهنان آیین قدیم بوده است. در قسمتی از سرودها، نام کاوی، کرپان و اوســیج یکجا در زمره دشــمنان آیین زرتشــتی آمده اســت.[٢٦] در گاثاها، از دشمنی بهنام گئوتاما نیز نام برده شده است. دشمنان زرتشت کسانی بودند که دست از آیین کهن باز نداشته و از کشاورزی گریزان بوده و به شکارورزی دلبسته بودند؛ و گاوها را قربانی کرده و یا به آنها آسیب میرساندند.
دکتر علیاکبر جعفری مینويسد: «لجبازی و دشمنی پيشوايان مذهبی و سران قبيله برای اين بود که سودهای بیشمار خود را در خطر میديدند، اما بیپروايی و ناشنوايی مردم از روی نادانی آنان بود و زرتشت [به تجربه] دريافت که با لجبازان و نادانان سخن گفتن بيهوده است.»[٢٧]
پس از ساليان دراز و دلسرد از سخت دلی اطرافيان، زرتشت تصميم به هجرت گرفت. در سياهی نااميدی روحش فرياد برآورد که[٢٨]: «به کدام سرزمين روی آورم، به کجا روم، [از که] پناه جويم؟ از آزادگان و ياورانم دور میدارند. برزگران و فرمانروايان دروند سرزمين [دهيو] خوشنودم نمیکنند.»[٢۹]
بنابراین، وی از قبیله خود میگریزد[٣٠] و به کیگشتاسب، فرمانروای بلخ، پناه میبرد.[٣۱]
زرتشت زمانی که چهل ساله بود، به بلخ رفت و در آنجا از گشتاسب خواست تا به آیین وی درآید؛ گشتاسب پس از مشورت با جاماسپ و فرشوشتر آیین تازه را پذیرفت.[٣٢] و زرتشت، پس از آن توانست دین خود را گسترش دهد.
زرتشت سه بار ازدواج کرده بود. نام زن نخست و دوم او ذکر نشده است؛ زن سوم او هووی نام داشته، از خاندان هووگوه و بنابر روایات سنتی دختر فرشوشتره (فرشوشتر) بوده است.[٣٣]
زن نخست او پسری بهنام ایسَتواسْتَرَه و سه دختر بهنامهای فرینی و ثریتی و پوروچیستا داشت.[٣۴] در گاتاها از ازدواج دختر سوم خود یاد میکند و روایات بعدی، شوهر او را جاماسپه (جاماسب) مینامد. از همسر دوم زرتشت، دو پسر بهنامهای اورْوْتَتْنَرَه و هْوَرْچیثْزَه بهدنیا آمده؛[٣۵] و ظاهراً از زن سوم فرزندی نداشته است.[٣٦]
نخستین کسی که به زرتشت ایمان آورد، میدیوی مانگهه (میدیو ماه) بود، که فروردین یشت[٣٧] از او نام میبرد. وی در روایات سنتی، پسر عموی زرتشت بهشمار آمده است.[٣٨]
زرتشت در سن ۷۷ سالگی در روز خور یا یازدهم اردیبهشت ماه (به نقل از متن پهلوی زادسپرم) در نیایشگاه بلخ بدست یک تورانی بهنام توربراتور کشته شد[٣۹].
فحوای کلام شاهنامه فردوسی دلالت بر مرگ توأم با خشونت زرتشت، در هنگام حملهٔ ارجاسب به بلخ، در این شهر میکند.[۴٠]
از آنـجـــا بــه بـلـــخ آمــد ســـپاه | جهان شد ز تاراج و کشتن سیاه | |
نهادنـد ســر ســـوی آتشــــکـده | بــــر آن کــــــاخ و ایــــــوان زرآژده | |
همه زند و اّســتا همی سـوختند | چـه پر مایــه تـر بــود بـر تـوختنــد | |
ورا هیــربــد بــود هشــــتاد مــرد | زبانشــان ز یـزدان پـر از یـاد کـرد | |
همه پیـش آتش بکشــتندشــان | ره بندگی بســــر نوشــندشــان | |
ز خونشـان بمرد آتش زردهشـت | نــدانم چــرا هیـربــد را بـکشـــت |
زرتشت در هنگام یورش ناگهانی قبایل تور، در بلخ بهدست یک تورانی کشته شد.[۴۱] در کتابهای پهلوی نام قاتل وی توربرادروش یادشده است.[۴٢]
[↑] زمان زرتشت
[↑] خاستگاه زرتشت
[↑] فلسفه زردتشت
[↑] از دیدگاه اسلام
از آنجا که اسلام، صریحاً ایمان به پیامبران گذشته را همردیف به پیامبر اسلام اعلام کرده است[۷۲]، زرتشت هم یک پیامبر الهی شناخته شده است. چنانکه در قرآن سورهٔ حج آیهٔ ۱۷، زرتشتیان را مجوس نامیده است و در ردیف پیروان ادیان آسمانی آورده است.[۷۳]
«مسلماً کسانی که ایمان آوردهاند، و یهود و صابئان و نصاری و مجوس و مشرکان، خداوند در میان آنان روز قیامت داوری میکند، خداوند بر هر چیز گواه است.»
در قرآن کلمهٔ مجوس بهعنوان پيروان اهل کتاب ذکر شده است. همچنان در برخی احادیث اسلامی از زرادشت بهعنوان پیامبر مجوس نام برده شده است.[۷۴] بنابر این، از دیدگاه اسلام، زرتشت پیامبری از جانب خداوند است که دارای کتاب آسمانی بوده است.[۷۳] زرتشت نیز خود را پیامبر دانسته است، آنجا که میگوید: «اهورامزدا، مرا برای راهنمایی در این جهان برانگیخت؛ و من از برای رسالت خویش، از منش پاک تعلیم یافتم.»[۷۵] مسلمانان باور دارند که آموزههای اصیل زرتشت به مرور زمان دستخوش تحریف شد و توحید زرتشت به شرک تبدیل گشت، دستورات آن از خرافات پر شد و در مسیر سود طبقات حاکم جامعه قرار گرفت.[۷۳] این افراد آیه ۲۹ سورهٔ توبه را گواه بر این امر میدانند.
برخی مفسرین همانند ابن کثیر آیین زرتشت را در زمره کفار دانستهاند[۷۶]، و این اعتقاد امروزه در میان برخی از مسلمانان کماکان برقرار است.[۷۷] اما به گفتۀ ثعالبی اغلب علمای اهل سنت بر قبول جزیه از مجوس متفق اند و تنها در مورد اندازه جزیه اختلاف دارند.[در تفسير الثعالبی، ج ٣، ص ۱٧۴ چنین آمده است: «قال ابن القاسم و أشهب و سحنون: و تؤخذ الجزية من مجوس العرب و الأمم كلها، و أما عبدة الأوثان و النيران وغير ذلك، فجمهور العلماء على قبول الجزية منهم، وهو قول مالك في "المدونة". و قال الشافعي و أبو ثور: لا تؤخذ الجزية إلا من اليهود و النصارى و المجوس فقط، و أما قدرها في مذهب مالك وغيره ...»]
[↑] آرامگاه زرتشت
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: مهديزاده کابلی، زرتشت، پيامبری از يادرفته
پيوست ٢: استفان پانوسی، آيا بين زردشت و سقراط نسبتی هست؟
پيوست ۳: گردآوری مهديزاده کابلی، زمان زرتشت
پيوست ۴: زادگاه و آرامگاه زرتشت از نظر دکتر خسرو خزاعی
پيوست ۵: دکتر فرهنگ مهر، زمان، زادگاه و خاندان زرتشت
پيوست ۶: دکتر فرهنگ مهر، فلسفه زردتشت «سیری در دینی کهن»
پيوست ٧: مهدیزاده کابلی، کیش زرتشت از نظر اسلام
[↑] پینوشتها
[۱]- زرتشت، ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد؛ قابل يادآوری است که بيشتر اين مقاله در ویکیپدیا توسط خانم نيلوفر کابلی نگاشته شده است. چنان که او بهخاطر بيشيرين سهم خود در نگارش اين مقاله توسط ايرانيان تشويق شده است.[رجوع شود به صفحۀ کاربری وی در دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا] و حتی این مقاله برای نوشتار برگزیده نامزد شده بود و در نتيجه برگزيده هم شد. اما شوربختانه بعدها اين مقاله مورد دستکاری ايرانيان قرار گرفت!
[۲]- زرتشت، ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد (به زبان انگليسی)
[۳]- رجوع شود به: خراسان یزرگ مهد آیین زرتشت، صص ۴۴-۴۵؛ برگرفته از: يسنا، هات ٢۹، بند ۸؛ همچنان: رودیگر اشمیت، "نام زرتشت"، دانشنامهٔ ایرانیکا (بهزبان انگلیسی)
[۴]- جعفری، علیاکبر، ستوت يسن، تهران: سازمان انتشارات فروهر، اسفندماه ۱۳۵۹، ص ۴٠
[۵]- خراسان یزرگ مهد آیین زرتشت، صص نه، ۸۹ و ۹٠.
[۶]- پیامبر از یاد رفته، (ضمیمه کتاب خراسان بزرگ مهد آیین زردشت)، ص ۱۳۱؛ به نقل از: آبان یشت، ۱۸؛ یسنا، هات ۹، بند ۱۳ و وندیداد، فرگرد ۱۹: ۴، ۶ و ۴۶ و همچنان: بويس، مری، تاريخ کيش زرتشت، ج ۱، ص ۳۸۴
[٧]- یسنا، هات ۲۹، بند ۸
[۸]- گزیدههای زادسپرم، فصل ۹، بند ۳ به بعد
[۹]- پیامبر از یاد رفته، ص ۱۳۱؛ برگرفته از: بويس، مری، تاريخ کيش زرتشت، ج ۱، ص ۳۸۴
[۱٠]- پیامبر از یاد رفته، پاورقی ص ۱۳۱
[۱۱]- همانجا، ص ۱۳۱
[۱۲]- همانجا، صص ۱۳۱-۱۳۳
[۱۳]- همانجا، ص ۱۳۳؛ و ويدن گرن، گئو، دينهای ايرانی، ص ۹٧
[۱۴]- تاريخ کيش زرتشت، ج ۱، ص ۲۵٧
[۱۵]- پیامبر از یاد رفته، ص ۱۳۳
[۱۶]- تاريخ کيش زرتشت، ج ۱، ص ۲۵٧
[۱٧]- همانجا، ج ۱، ص ۲۵٧
[۱۸]- تاریخ جامع ادیان، ص ۱۰۳
[۱۹]- دیدی نو از دین کهن (فلسفه زرتشت)، ص ۳٧
[٢٠]- پیامبر از یاد رفته، صص ۱۳۴-۱۳۵؛ اما، من نه تنها در درستی نزول وحی بر زرتشت ترديد دارم، بلکه حتی قبول اين روايت دروغ از زبان کسی که او همواره دروغ را پديدهی اهريمنی میدانست، برای من دشوار است!
[٢۱]- اسطورۀ زندگی زردشت، ص ۴۱
[٢۲]- همانجا، ص ۴۱
[٢۳]- یسنا، هات ۴۹، بند ۱ و ۲
[٢۴]- دینهای ایرانی، ص ۱۰۰
[٢۵]- گاثاها ۱۲: ۴
[٢۶]- یسنا، هات ۱۲، بند ۳۲
[٢٧]- ستوت يسن، ۵۳
[٢۸]- تاريخ کيش زرتشت، ج ۱، ص ٢۶٠
[٢۹]- پیامبر از یاد رفته، ص ۱۳۵؛ به نقل از: یسنا، هات ۴۶، بند ۱
[۳٠]- خراسان یزرگ مهد آیین زرتشت، ص ۱۶؛ به نقل از: یسنای ۴۱ بند ۱
[۳۱]- همانجا، ص ۱۶؛ مهدیزاده کابلی یادآور میشود که در منابع دورهٔ اسلامی، از جمله شاهنامه فردوسی و زرتشنامه، درگاه گشتاسب را در بلخ ذکر کردهاند.[رجوع شود به: زرتشت، ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد]
[۳۲]- اوستا، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، ص ۱۰۴۶
[۳۳]- خراسان مهد آیین زرتشت، صص ۱۴ و ۱۵
[۳۴]- همانجا، ص ۱۵؛ به نقل از: یسنا، هات ۵۳، بند ۳؛ یشت ۱۳، بند ۱۳۹
[۳۵]- همانجا، ص ۱۵؛ به نقل از: یشت ۱۲، بند ۹۸
[۳۶]- همانجا، ص ۱۵
[۳٧]- یشت ۱۳، بند ۹۵
[۳۸]- خراسان مهد آیین زرتشت، صص ۱۵ و ۱۶
[۳۹]- پیامبر از یاد رفته، ص ۱۴۵؛ به نقل از: ايران، آيين و فرهنگ، ص ۱۴٠
[۴٠]- همانجا، صص ۱۴۵-۱۴۶؛ هاشم رضی نیز مینویسد: «زرتشت در این جنگ به دست یکی از تورانیان کشته شد.» راهنمای دین زرتشتی، ص ۸
[۴۱]- ایران، آیین و فرهنگ، ص ۱۴۰
[۴۲]- پیامبر از یاد رفته، ص ۱۴٧
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ مهدیزاده کابلی، خراسان بزرگ مهد آیین زرتشت، مشهد: نشر نوند، چاپ اول - ۱۳۸۱ خ، شابک: ۹۶۴-۶۸۲۴-۲۶-۹.
□ جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمۀ علیاصغر حکمت، ویراستاری پرویز اتابکی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۵ مرداد، ۱۳۸۵
□ مهر، فرهنگ، دیدی نو از دین کهن (فلسفه زرتشت)، تهران: جامی، ۱۳۸۰ خ.
□ پورداوود، ابراهیم، گاتها، قدیمیترین قسمتی از نامه مینوی اوستا، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۰۵ خ.
□ اوستا، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۷۴ خ.
[↑] پيوند به بیرون
□ امير حسين خنجی، پيدايش ايران، گفتار دوم: زرتشت و دين ايرانی، سايت تاريخ و فرهنگ ايران زمين
□ پرفيسور يوسفشاه يعقوب اف، زادگاه زردشت در کجاست؟ افغانپديا
□ زرتشت کیست؟، سايت زرتشت و ايران باستان
□ دكتر بهرام ورزا، كیش و فلسفه زرتشت، سايت زرتشتر نت
□ فرهنگ و انديشه، پايگاه جواد مفرد كهلان
□ ایران باستان، سايت درگاه پاسخگویی به مسایل دینی
□ گزندهای تعصب (نقدی بر کتاب پيامبر آريايی)، سايت اينترنتی مرتضی ثاقبفر
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]