[۱] «دوزخ یکی است و آن ضد بهشت است؛ چنان که زمستان همانا ضد تابستان و سردی ضد گرمی است.»
[۲] «پس از این رو واجب است بر آن کسی وصف میکند بدبختی دوزخ را، این که به تحقیق دیده باشد بهشت آرامش خدای را.»
[۳] «دوزخ عجیب جایی است که به عدل خدای ملعون است از برای لعنت کافران و انداختهشدگان.»
[۴] «جایگاهی که دربارهٔ آن ایوب خلیلالله فرموده: آن جا آرامشی نیست؛ بلکه هراسی جاوید است.»
[۵] «اشعیای پیغمبر دربارهٔ انداختهشدگان گوید: زبانهٔ آتش آن خاموش نشود و کِرمهای بدن ایشان نمیرد.»
[۶] «داوود، پدر ما گریهکنان فرموده: آن هنگام ببارد بر ایشان برق و صاعقهها و گوگرد و تندباد سختی.»
[۷] «بدا به حال گناهکاران دور شده، چه سخت مکروه دارند آن هنگام گوشتهای نیکو و جامهٔ قیمتی و بالشهای نرم و الحان خوش را.»
[۸] «چه سخت بیمار کند ایشان را گرسنگی و افروزهٔ سوزنده و آتش افروخته و رنج دردناک با گریهٔ سخت و تلخ.»
[۹] «آن گاه یسوع نالید با افسوس و گفت: «راستی بهتر بود برای ایشان هر گاه خلق نشده بودند از این که رنج دردناک را تحمل کنند.»
[۱۰] «تصور کنید مردی را که در هر اندامی از بدن خود رنج میکشد و کسی نیست آن جا که بر او رِقت نماید؛ بلکه همه به او استهزا میکنند.»
[۱۱] «مرا خبر دهید، مگر این رنجی سخت نیست؟»
[۱۲] پس شاگردان یسوع جواب دادند: سختترین سختیها است.
[۱۳] یسوع فرمود: «به درستی که این، هر آینه آرامش دوزخ است.»
[۱۴] «زیرا من به شما حق میگویم؛ به درستی که هر گاه خدای مینهاد در ترازو همهٔ رنجهایی را که در این جهان مردم کشیدهاند و آن چه را که زود باشد بکشند تا روز بازخواست و در ترازوی دیگر یک ساعت از رنج دوزخ را قرار میداد، هر آینه انداختهشدگان، بیشک اختیار میکردند رنجهای جهانی را.»
[۱۵] «زیرا رنجهای جهانی بر دست انسان میآید: اما آن دیگری، پس به دست شیاطینی است که هیچ شَفقَّت ندارند، مطلقاً.»
[۱۶] «پس چه سخت است آن چه گناهکاران بدبخت از رنج خواهند کشید.»
[۱۷] «چه سخت است سرمای سختی که تخفیف نمیدهد زبانهٔ آتش ایشان را، چه سخت است آواز داندانها و گریه و نالههایشان،»
[۱۸] «زیرا آب رود اردن کمتر است از اشکهایی که زود باشد هر دقیقهای از دیدگانشان جاری شود.»
[۱۹] «زود باشد لعنت کند ایشان را همهٔ مخلوقات و هم پدر و مادر ایشان و آفرینندهٔ ایشان که تا ابد خجستهاست
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>