پروفسور غلاممحمد ميمنهگی (زادۀ ١٢۵٢ خ - درگذشت ١٣١۴ خ)[۱]، يکی از مفاخر بزرگ هنر نقاشی و تصویرگری در افغانستان است.
زندگينامه
غلاممحمد فرزند عبدالباقی مينگ باشی، در سال ١٢۵٢ خورشیدی، در خانوادهای ترکتبار در شهر ميمنۀ ولایت فاریاب افغانستان زاده شد.[٢]
پدر میمنهگی که يکی از شخصيتهای سرشناس قوم ازبک در زمان امير عبدالرحمان خان در شهر ميمنه بود، او به روايتی، به اتهام همكاری با سردار محمدايوب خان همراه با چند تن ديگر به كابل اعزام شد و پس از چندی، در آنجا به قتل رسيد و يا به گفتۀ نصير مهرين، بعد از شورش نافرجام سردار اسحاق خان پسر کاکای (عموزادۀ) امیر عبدالرحمان خان، اعدام گردید.[۳] اما در واقع، زمانی که امير عبدالرحمن میخواست، نظام ملوکالطوايفی را بر اندازد و بنياد حکومت مطلقالعنانی خود را بهپا دارد[۴]، آخرين دژ مستحکم ميرهای ترکستان، ميمنه بود که تحت حاکميت مير دلاور خان قرار داشت. پس از جنگهای طولانی، سرانجام مير دلاور خان و عبدالباقی خان "مينگ باشی" (که در زبان ترکی به مفهوم سپهسالار جنگ است) و جمعی از بزرگان ميمنه با اين عهد که در امان باشند، تسليم سردار محمداسحق خان شدند و ميمنه به قلمرو امير عبدالرحمان خان الحاق شد.[رجوع شود به: جلدسوم کتاب سراج التواريخ، صص ۴٢۸-۴٢۹] سپس، مير دلاور خان و عبدالباقی خان و ديگر بزرگان ميمنه همراه با خانوادههای خود به کابل اعزام شدند. اما امير عبدالرحمن خان عهدشکنی کرد و همهی آنها را در عقرب سال ١٣٠١ هجری قمری، ناجوانمردانه بهقتل رسانيد. بدين ترتيب، غلاممحمد در آوان کودکی از سايه پُر مهر پدر محروم شد.
غلاممحمد که تا هفت سالگی در ميمنه بسر میبرد، در اين ايام، با مادرش ناگزیر از اقامت در کابل شد و در سرای نورمحمدخان واقع در گذر قاضی فيضالله خان در شهر کهنه کابل اقامت گزيد. آنها تحت نظارت شديد حکومت مستبد اميرعبدالرحمان خان قرار داشتند. دولت تمامی اموال منقول و غيرمنقول آنها را ضبط کرده بود؛ ولی سالانه برای غلاممحمد پنج روپيه و برای مادرش سی روپيه مقرری (تنخواه) میپرداخت.[۵]
ميمنهگی، از کودکی به نقاشی علاقمند بود و خود در اين هنر استعداد فوقالعاده داشت و از همان دوران به اين کار آغاز کرد. به نوشتۀ خالق بقايی پاميرزاد، دو سال پس از آن که به کابل آمد (زمانی که نه ساله بود)، هوای رفتن به شهر زادگاه (ميمنه) بسرش زد.[۶]چنان که پروفسور عنايت شهرانی و همايون سرخابی میگويند، پرندهً کوچکی که بعدها به "پرندهً نجات" مسمی شد، نقاشی کرد و طی نامهای به وسيلهً سردار عبدالقدوس خان که يکی از درباريان مقتدر بود، بهحضور امير عبدالرحمن خان ارسال داشت[٧]؛ به اين اميد که نظر امير تغيير کند تا از او و مادرش بگذرد و بگذارد آنها به ميمنه باز گردند.
وقتی امیر عبدالرحمن خان نقاشی را مشاهده میکند، در شگفت میشود که چگونه میتواند، چنين اثری با این ظرافت، زیبایی و تناسب، کار پسر نه ساله باشد! او دستور میدهد که فوراً غلاممحمد را به حضورش حضار بدارند. غلاممحمد داخل اتاق کار امیر (در قصر امارت او که در باغ بالا واقع بود) میشود و احترام معمول را بجای میآورد و در مقابلاش میايستد. امیر سه بار از غلاممحمد میپرسد که "این رسم (نقاشی) را خود تو کشیدی یا کس دیگر؟" او پاسخ میدهد: "بلی خودم کشیدم و رسم (نقاشی) مال من است". پروفسور عنايت شهرانی میافزايد:
- "امیر عبدالرحمن که آدم شکاک بود، باور نمیکند و میگوید که مداد و کاغذ بیاورند تا آن نقاشی باورنکردنی را دوباره پیش چشمانش ترسيم کند. وقتی غلاممحمد چنين میکند، آنگاه اطمينان امیر حاصل میشود و بیدرنگ فرمان میدهد: پس از آن لحظه، غلاممحمد را در اوقات معینه برای نقاشی حاضر سازند."[۸]
امير که از استعداد اين کودک در شگفت بود، به رفتن او به ميمنه موافقت نمیکند، برعکس به دکتر جان گری انگليسی، طبيب دربار خود، که نقاش ورزيدهيی نيز بود، دستور میدهد تا غلاممحمد را در ارگ نزد خود هنر نقاشی بياموزد و حتی حضور و غياب او را امير شخصاً کنترل مینمايد.
يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامۀ آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است. ضمن تماسهای تلفنی مهديزاده کابلی با آقایان همايون سرخابی، نوۀ پروفسور غلاممحمد ميمنهگی و پروفسور عنايتالله شهرانی درستی مطالب اين مقاله مورد تأييد قرار گرفته است.
يادداشت ٢:
يادداشت ۳:
يادداشت ۴:
يادداشت ۵:
يادداشت ۶:پيوستها
پيوست ۱: پوهاند عبدالرسول رهين، زندگينامۀ پروفسور غلاممحمد ميمنهگی
پيوست ٢: علامه عبدالحی حبيبی، پروفسور غلاممحمد خان
پيوست ۳: رحيم آريا، سرقت ادبی (اقتباس است از کتاب "جنبش مشروطيت در افغانستان" علامه عبدالحی؛ اما بدون ذکر منبع)
پيوست ۴: صديقالله بدر، ميمنهگی؛ شخصيت هنرمند و مرد علم و سياست
پيوست ۵: معرفی پروفسور غلاممحمد میمنهگی "مصور" به قلم دستگير پنجشيری
پيوست ۶: محمدحلیم یارقین، پروفسور غلاممحمد میمنهگی، هنرمندی سترگ از تبار مشروطهخواهان
پيوست ٧: فقدان مهم، مجلۀ کابل دربارۀ درگذشت پروفسور غلاممحمد خان ميمنگی
پینوشتها
[۲]- بقايی پاميرزاد، خالق، شرح احوال و آثار پروفسور غلاممحمد ميمنگی، سايت اينترنتی آريايی
[۳]- مهرين، محمدنصير، به یاد شخصیت چند بُعدی شادروان غلاممحمد ميمنهگی، سايت فردا نشريۀ کلوب قلم افغانها.
مير غلاممحمد غبار، در مورد اختلاف امير عبدالرحمن خان و سردار محمداسحق خان، بدون آن که نامی از عبدالباقی خان ببرد، مینويسد: "سردار محمداسحق خان کاکازادۀ امير، والی بلخ بود که با دولت روسيه بساخت و به ضد امير قيام کرد و هزارها نفر را بکشتن داد." اقغانستان در مسير تاريخ، ج ١، ص ٦٦٠
[۴]- افغانستان در محاصره نیروهای بزرگ، روسیه در شمال و بریتانیا در جنوب و شرق بود. روسها میکوشید از افغانستان به عنوان راهی برای رسيدن به هند بهره بگیرند و انگليسیها سخت نگران حضور روسها در آسيای مرکزی و آيندۀ سلطهجوییهای خود در هند بودند. در این ایام تاريخ افغانستان، بیشتر شاهد به اجرا گذاشته شدن سیاستهای انگليسی امير عبدالرحمان خان در افغانستان است. بنابر اين، يکی از اين سياستها، از بین بردن نظام ملوكالطوایفی و مبارزه با ميرها و اربابهای ضد انگليسی بود. اما اين که آيا تمامی اقدمات امير در هماهنگی با انگليسیها صورت میگرفت يا نه، هنوز به تحقيق نرسيده است. زيرا، حتی در برخی موارد، به گفتۀ غبار، تحريکات و دسايس دولت انگليس در حواشی شرقی سبب بروز شورش بر ضد امير میگرديد. اقغانستان در مسير تاريخ، ج ١، ص ٦۵١
[۵]- شرح احوال و آثار پروفسور غلاممحمد ميمنگی
[۶]- همانجا
[٧]- شهرانی، عنایتالله، غلاممحمد میمنهگی یا نقاش افسانوی، سايت اينترنتی خاوران
[۸]- همانجا
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
جُستارهای وابسته
□
□
منابع
□
پيوند به بیرون
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]